tisdag 10 september 2013

کودکان کار در ایران

علی‌ فاطمیSeptember 09, 2013
واقعيت تلخي که در جامعه ايران وجود دارد و تا به امروز از سوي رژيم ظالم جمهوري اسلامي به آن پرداخته نشده،معضل کودکان خياباني است. کودکاني که به آنها اصلا توجه نمي شود و آنها نمادي در جامعه هستند تا فقر را به نمايش بگذارند و بي عدالتي ها و تبعيض را در جامعه نشان دهند.

هر روزه در جامعه شاهدکودکاني هستيم که سر چهار راهها و پشت چراغ قرمزها مشغول فروختن کبريت،گل،فال و....هستند.کودکاني را مي بينيم که با موجي از التماس در نگاهشان سد راه ماشين ها و عابرين پياده مي شوند و با التماس سعي در فروش آدامس و يا ورقي از فال دارند.دختر نوجواني را مي بينيم که مجبور است اسپند دود کند و شيشه ما شين ها را پاک کند تا شب گرسنه سر بر بالين نگذارد و آبرو و حيثيت خويش را به ناچيز نفروشد.
اگر به خياباني که مسير عبور ماشين ها است نگاه کنيم،همين که چراغ قرمز شد دختر کوچکي را مي بينيم که با مادر خود منتظر است تا حرکت ماشين ها متوقف شود تا او بتواند بسته اي کبريت بفروشد،همين که ماشين ها مي ايستند دخترک شيشه ماشين را با دستان کوچکش مي زند و با التماس از راننده مي خواهد يک بسته کبريت از او بخرد دخترک فکر مي کند چون راننده سوار ماشين مدل بالا است به او کمک مي کند ولي راننده سر او داد مي زند که از ماشين دور شود.دخترک نگاهش به دختر کوچکي که در صندلي عقب ماشين نشسته مي افتد که هم سن و سال اوست ولي به جاي کبريت،عروسک در دستش است،در يک ماشين مدل بالا نشسته،کسي سر او داد نمي زند و به جاي اشک،خنده بر لبانش نشسته است و براي به دست آوردن لقمه ناني صبح تا شب در خيابانها پرسه نمي زند.دخترک تمامي اين تبعيض ها را خوب مي فهمد و مي داند ولي براي زنده ماندن ناچار است تلاش کند پس منتظر مي ماند تا دوباره چراغ قرمز شود تا به سراغ ماشين ديگري برود.
صاحبان اين ماشين ها و کساني که به اين کودکان هيچ توجهي نمي کنند افرادي هستند که توسط رژيم جمهوري اسلامي به سرمايه داراني بزرگ تبديل شده اند اين افراد بويي از انسانيت نبرده اند و فقط به فکر مال اندوزي و مقام هستند و انسانيت براي آنها معنايي ندارد.
سردمداران جمهوري اسلامي  حق و حقوق اين کودکان را دست چنين افرادي سپرده است  اين رژيم فاسد از همان بدو تولد کودکان را به سوي فقر و نداري مي کشاند تا خود به اهداف ننگينش برسد.
دل کوچک کودکان معصوم طاقت اين همه سختي و مشقت را ندارد،دل کوچک شان  نمي تواند اين همه بي مهري را تحمل کند،اين کودکان زير بار فشار زندگي،فقر و فلاکت نابود مي شوند اين کودکان قربانيان جمهوري اسلامي هستند.
بسياري از خانواده ها به خاطر فقر و تنگدستي،براي امرار معاش و گذراندن زندگي،کودکان خود را به کار در خيابان وادار مي کنند و اين کودکان عليرغم داشتن خانواده از کوچکترين و ابتدايي ترين حقوق انساني خود که حق آموزش و تحصيل است محروم مانده اند و به جاي رفتن به مدرسه  براي کار روانه خيابانها مي شوند.
کودکان خياباني  دنياي معصومانه کودکي خود را رها کرده و به دنيايي قدم نهاده اند که بسيار بي رحم و خشونت آميز است. اين دنياي وحشتناک و تيره و تار را جمهوري اسلامي براي کودکان ساخته است.
کودکان خياباني بهترين سالهاي عمر خود را در خيابانها مي گذرانند،آنها درست زماني که بايد پشت نيمکت مدرسه باشند،درست زماني که بايد فرياد شادي آنها در خيابانها بپيچد و شادي را تجربه کنند،زماني که بايد دست نوازش پدر و مادر را احساس کنند و....آنگاه تلخي زندگي به سراغشان مي آيد،آنها را سر چهار راهها مي نشاند،در همان خيابانها بزرگ مي شوند کودکي خود را گم مي کنند،اين کودکان با عقده هاي رواني بزرگ مي شوند ودر خيابان ها تبعيض را به خوبي مي بينند و درک مي کنند،آنها با بي مهري و کدورت ها و حقارت ها بزرگ مي شوند و کينه اي از کل جامعه در دل خود جمع مي کنند.
اين کودکان همان آينده سازان فرداي کشور ايران هستند که بازيچه سياست هاي کثيف جمهوري اسلامي شده اند و هيچ نهاد و ارگاني وجود ندارد که از آنها حمايت کند و هيچ حق و حقوقي براي اين کودکان وجود ندارد.
اگر بخواهيم اين مشکلات و معضلات را ريشه يابي کنيم بايد به عواملي از جمله فقر خانواده ها،توزيع نا عادلانه ثروت در سطح جامعه،خصوصي شدن آموزش و پرورش،اعتياد و طلاق والدين  اشاره کنيم . باعث و باني تمامي اين مشکلات کسي جز جمهوري اسلامي نيست.
به اميد روزي که هر چه زودتر اين رژيم اسلامي سرنگون شود تا همه مردم،به خصوص کودکان بتوانند بدون فقر و سختي زندگي راحتي داشته باشند.
مرگ بر جمهوري اسلامي
علی‌ فاطمی

torsdag 5 september 2013

در اين سي و چند سال سال گذشته از نظام حاکم همه نوع قساوت ديده شده است. کساني که در بازداشتهاي موقت به سر مي برند و مشخص نيست که اصلا به چه جرمي و با چه هدفي دستگير شده اند و زير انواع شکنجه هاي روحي و جسمي و گذشته از آن ماهها در زندانها بلاتکليف هستند. فشار بر مردم در تمام عرصه ها ديده مي شود و حکومت با ايجاد کردن فضاي خفقان در کشور مي خواهد ثباتش را براي مدتي ديگر حفظ کند.

وحشيگري از سوي حاکميت  جمهوري اسلامي  همچنان ادامه دارد . رفتار و عملکرد وحشيانه در خصلت اين نظام جهل و خون و جنايت است. در هر زمينه اي که نگاه مي کنيم شاهديم که نقض کردن حقوق انسانها در بالاترين سطح ممکن انجام مي شود. نظام حاکم از همان سالهاي اوليه از شيوه سرکوب  براي استقرار جمهوري اسلامي استفاده کردند و همه مخالفان سياسي را بزير ضرب گرفته اند.

از مردم معترض و روزنامه نگاران و عکاسان و فعالين دانشجويي گرفته تا فعالين کارگري و اقليتهاي ملي و مذهبي و فعالين سياسي ، همه و همه در اين مدت هزينه هاي سنگيني را براي خواسته هايشان پرداخت کرده اند. نداشتن استقلال قاضيان و نبود سيستم مناسب براي قانونگذاري و اينکه هر کس براي خودش تصميم مي گيرد و هر نهادي براي خودش  يک ساز مي زند و يکي تأييد و ديگري تکذيب مي کند، همه نشاندهنده اين است که حکومت خود نمي داند بدنبال چه چيزي هست و در بلاتکليفي به سر مي برد. ضعف مديريت و رهبري و به بن بست رسيدن، چندين سال است مشهود به چشم مي خورد. کارنامه اي که حکومت ايران در زمينه حقوق بشر از خود بجاي گذاشته کارنامه اي سياه و رَد شده است که مسئولانش بايد پاسخگوي اين نوع اعمال و رفتار با مردمانش باشد و در مدت يکسال و نيم گذشته وضعيت بدون شک رو به وخامت رفته است و حکومت جمهوري اسلامي براي نگاه داشتن خود در رأس کار دست به اقدامات وحشيانه اي زده که از سوي هيچ کس حتي براي يک لحظه قابل قبول نيست. حکومت در اين مدت روزي نبوده که به هر دليلي با نقض کردن حقوق مردم در صدر اخبار رسانه ها ي دنيا نباشد.

مُطالبات مردم آنقدر زياد و انباشته شده هست که حکومت نمي داند پاسخ کدامين سوال را بدهد و سرپوش گذاشتن بر اين مطالبات هزينه سنگيني را براي رژيم خو اهد داشت که برگشت ناپذير است و اين گره کوري است که نظام خود در وضعيت کشور بوجود آورده است. دروغ گفتن و تهمت زدن در جامعه  نهادينه شده و فاتحه عدل و عدالت خوانده شده است. ايران همواره با نوع حکومت موجودش خط بطلان بر تمام آزاديهاي مردم مي کشد و چون حکومتشان بر پايه زور و استبداد بنا شده است از درجه ارزش ساقط است.

در اين ميان بسيار کساني بودند و همچنان هم اين رويه ادامه دارد که شرايط فرار برايشان مهيا شده و توانسته اند حداقل خود و گاهاٌ خانواده شان را از اين شرايط وحشتناک نجات دهند و پناه به کشورهاي ديگري آورند و خود را به عنوان پناهنده معرفي کردند  تا از هر نوع خطري مصون باشند. آن دسته که امکان مالي مهاجرت را دارند سختي و سنگيني چروسه مهاجرت را به جان ميخرند تا خود و خانواده خود را نجات دهند. اما راه اصلي نجات از شر حکومت اسلامي فقط مهاجرت نيست. چه در حال پناهندگي و مهاجرت و چه در صورت ماندن در ايران بايد براي سرنگوني اين نظام مبارزه کرد. تنها راه نجات سرنگوني جمهوري اسلامي است.



علی‌ فاطمی

حاکم شهر وحشت‌الله! (دکلمه‌ای زیبا با تصاویری تأثرانگیز در وصف خمینی و ی...