måndag 24 december 2012

در نگاه دولتمردان ایران برای اینکه عده ای در فلسطین کشته نشوند، باید عده ای حتی بیشتر در سوریه کشته بشوند و کسی از آقایان نمی پرسد چرا خون برخی نسبت به برخی دیگر رنگین تر است؟ آیا کشتارهای اسد در طول حدود دو سال گذشته بیشتر از کشتار فلسطینیان در بیش از ده سال گذشته نبوده است؟ اساسا چرا مردم سوریه باید تاوان مردم فلسطین را بدهند و چه کسی ، در کجا و اصلا به چه حقی چنین تصمیمی را برای مردم سوریه گرفته است؟ چگونه می توان به بهانه حمایت از فلسطینی ها از یک نظام جنایتکار حمایت کرد و مردم آن کشور را در برابر تیغ قرار داد؟ بی شک جنایتکاران جمهوری اسلامی هیچ پاسخی برای این پرسش ها ندارند زیرا در نگاه آنها انسان و انسانیت هیچ ارزشی ندارد. آنها موجودیت خود را در همین بی اعتنایی به انسان و انسانیت می بینند. اگر روزی میان اسرائیل و فلسطین صلحی اتفاق بیفتد، یکی از کارشکنان آن هنگامه، همین جمهوری اسلامی خواهد بود چنانکه در طول سال های گذشته هم از دست یابی مردم فلسطین به یک صلح پایدار جلوگیری کرده است.
دولتمردان ایران این رویه را در داخل هم دنبال می کنند و همواره مردم ایران و نیازهایشان را فدای اهداف شیطانی و غیر انسانی خود کرده و می کنند. برای نمونه محمود احمدی نژاد که در ماجرای آتش سوزی مدرسه ای در شین آباد سکوت کامل اختیار و وزیر آموزش و پرورش خود را در میدان بی حیایی افسار گسیخته رها کرده بود، در کشتار دانش آموزان آمریکایی پیام تسلیت صادر کرد تا به دشمن دیرینه اش نشان دهد که مشکلات در آمریکا هم کم نیست. در واقع پیام تسلیت احمدی نژاد نه پیام تسلیت که گونه ای شکلک در آوردن کودکانه برای نشان دادن نقطه ضعف حریف بود و چقدر کسی باید حقیر باشد که در مصیبت های دیگران به آنها بخندد و نمک بر زخمشان بپاشد!

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar