tisdag 25 december 2012

علی فاطمی عمارهDecember 03, 2012

تروريسم اسلامى
سید علی فاطمی عماره
جمهوری اسلامی در تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای ,امنیت و اسایش مردم ایران را هر چه بیشتر به خطر انداختهاست.رژیم برای جلوگیری از تهدیدات خارجی و به دلیل نداشتن پایگاه مردمی تنها راه بقای خود را دستیابی به سلاح اتمی می بیند.و در راه این هدف شوم مردم را زیر شدیدترین فشارها و تحریم های بین المللی قرار داده است. همه ای ما به خوبی میدانیم که این تحریم ها اثرات منفی و مخرب خود را در تمامی زمینه هاا و ابعاد بر جامعه ایران به جای گذاشته است.از سقوط هواپیما های مسافربری کهنه و فرسوده گرفته تا تورم سر سام اور,کمبود کالا های ضروری,دارو و مایحتاج روزانه مردم جای رفاه و اسایش را برای مردم ایران پر کرده است.

سرکوب و اختناق 33 ساله حکومت اسلامی ,و اکنون با اضافه شدن این تحریم ها و افزایش خطر جنگ همراه شده است.از سوی دیگر توجه جامعه جهانی به برنامه هسته ای ایران باعث غفلت از وضعیت وخیم حقوق بشر در جامعه شده است.اعتراض های مردمی و دانشجویی با بیرحمی سر کوب می شوند,فشار به اقلیت های مذهبی به خصوص جامعه بهائیان افرایش یافته است. نویسندگان و وبلاگ نویسان در معرض تهدید و خطر قرار گرفته اند. صدور احکام اعدام شلاق و سنگسار ادامه دارد بویژه اعدام نوجوانان زیر 18 سال که مورد نفرت جهانیان قرار گرفته است.
قابل توجه است که صدور احکام مرگ در کشوری صورت میگیرد که دارای یکی از فاسد ترین سیستم های قضائی جهان میباشد که به صورت کامل وابسته به حکومت و بر اساس قوانین فقهی و دینی استوار گشته و افراد نالایق و نا اشنا به علم و حقوق و بشر بعنوان قاضی مشغول به کار هستند.در بسیاری از موارد حتی متهمان بدون داشتن وکیل و امکان مطالعه پرونده به زندان یا مرگ محکوم می شوند.
حمایت این رژیم از گروههای تروریستی و بنیاد گرا نیز بر کسی پوشیده نیست,امری که بزرگترین مانع در راه رسیدن به صلح در خاورمیانه مرد و باعث کشته شدن مردم بیگناه به صورت روزمره می باشد.در کشوری که بسیاری مردم زیر خطه فقر زندگی می کنند و از داشتن امکا نات اولیه زندگی محرم هستند,پول و اسلحه برای گروههای تروریستی لبنانی و فلسطینی فرستاده می شود تا با حادثه افرینی به بقای جمهوری اسلامی کمک کنند.
هزینه تمامی این سیاستهای غلط,بلند پروازی ها و دشمنی ها را مردم ایران می پردازند که نا با ورانه در گرداب این حکومت غیر منتخب گرفتار شده اند.


زنده باد دمکراسی
آزادی برابری
حکومت سوسیالیستی



måndag 24 december 2012

با همه این احوال روزگار کوتوله ها و حقیران، رو به پایان است. بی شک سردمداران جمهوری اسلامی نمی توانند برای همیشه باد بکارند و نتیجه اش را نبینند. حاصل این کاشته ها تندبادی است که دودمان جمهوری اسلامی را به فنا خواهد داد و این سرنوشت همه دیکتاتورهای تاریخ است.
امروز جمهوری اسلامی علاوه بر تفرقه افکنی میان شیعیان و سنیان پا را از این حد فراتر گذاشته و دنیا را به جنگ تهدید می کند. سیاست های غیر انسانی این نظام که هیچ عزت و آبرویی برای ایرانی در دنیا نگذاشته، آنها را در معرض انواع ناملایمات قرار داده است. با این همه امثال سردار فیروزآبادی دم از جنگ جهانی سوم می زنند، بدون آنکه بفهمند و بدانند چه نتیجه ای از آن حاصل خواهد شد. چنانکه آمد جان و مال ایرانی در نگاه این انسان نماها هیچ ارزشی ندارد، آنها اهدافی دارند و از آنجایی که عده ای در سی سال پیش از این فریب خورده و به جمهوری اسلامی آری گفتند، هزینه های این آری را نسل های بعد باید بپردازند. پیاده شدن اهداف غیرانسانی این نظام هزینه هایی دارد، همچنانکه بودن آن هزینه هایی دارد و مردم آری گفته به این نظامباید هزینه آن را بپردازند.
امروز همان نسلی که به این سرطان منطقه آری گفت از کرده پشیمان است. حاصل جمهوری اسلامی در همه این سال ها، شکنجه، حذف و نابودی مخالفان داخلی و خارجی، حمایت از گروه های تروریستی و دخالت در امور کشورهای مسلمان و تفرقه افکنی میان شیعه و سنی بوده است. محصول این همه، ویرانی، نابودی، فلاکت، فقر، نابسامانی، آشفتگی و بی قانونی بوده است. محصول تمام این کاشته ها تندبادی است که به ایران هم خواهد رسید. نسیم بهار عربی که به ایران برسد به تندباد تبدیل خواهد شد و این تندباد دیر یا زود پس از سوریه به ایران خواهد رسید. آب ها که از آسیاب بیفتد، و غبارها که بنشیند خورشید دموکراسی در آسمان ایران نیز تابیدن خواهد گرفت هرچند شب پره ها را با خورشید دشمنی باشد
در نگاه دولتمردان ایران برای اینکه عده ای در فلسطین کشته نشوند، باید عده ای حتی بیشتر در سوریه کشته بشوند و کسی از آقایان نمی پرسد چرا خون برخی نسبت به برخی دیگر رنگین تر است؟ آیا کشتارهای اسد در طول حدود دو سال گذشته بیشتر از کشتار فلسطینیان در بیش از ده سال گذشته نبوده است؟ اساسا چرا مردم سوریه باید تاوان مردم فلسطین را بدهند و چه کسی ، در کجا و اصلا به چه حقی چنین تصمیمی را برای مردم سوریه گرفته است؟ چگونه می توان به بهانه حمایت از فلسطینی ها از یک نظام جنایتکار حمایت کرد و مردم آن کشور را در برابر تیغ قرار داد؟ بی شک جنایتکاران جمهوری اسلامی هیچ پاسخی برای این پرسش ها ندارند زیرا در نگاه آنها انسان و انسانیت هیچ ارزشی ندارد. آنها موجودیت خود را در همین بی اعتنایی به انسان و انسانیت می بینند. اگر روزی میان اسرائیل و فلسطین صلحی اتفاق بیفتد، یکی از کارشکنان آن هنگامه، همین جمهوری اسلامی خواهد بود چنانکه در طول سال های گذشته هم از دست یابی مردم فلسطین به یک صلح پایدار جلوگیری کرده است.
دولتمردان ایران این رویه را در داخل هم دنبال می کنند و همواره مردم ایران و نیازهایشان را فدای اهداف شیطانی و غیر انسانی خود کرده و می کنند. برای نمونه محمود احمدی نژاد که در ماجرای آتش سوزی مدرسه ای در شین آباد سکوت کامل اختیار و وزیر آموزش و پرورش خود را در میدان بی حیایی افسار گسیخته رها کرده بود، در کشتار دانش آموزان آمریکایی پیام تسلیت صادر کرد تا به دشمن دیرینه اش نشان دهد که مشکلات در آمریکا هم کم نیست. در واقع پیام تسلیت احمدی نژاد نه پیام تسلیت که گونه ای شکلک در آوردن کودکانه برای نشان دادن نقطه ضعف حریف بود و چقدر کسی باید حقیر باشد که در مصیبت های دیگران به آنها بخندد و نمک بر زخمشان بپاشد!
امروز مدت ها از کمک های جمهوری اسلامی به نظام بعثی بشار اسد می گذرد، کمک هایی که باعث کشته شدن تعداد بیشماری از زنان و کودکان بی دفاع سوریه شده است. در همه این مدت هم توجیه سران ایران، آن بوده که حکومت بشار اسد، در خط مقدم مقاومت قرار دارد وتضعیف آن به منزله تضعیف مقاومت در برابر اسرائیل است. چنانکه ملاحظه می شود استدلال، استدلالی از جنس سخن عزیزی، نماینده مجلس ایران در ابتدای همین مقاله است. در این توجیه هم بی اعتنایی به جان انسان ها برای هدف دولتمردان، دیده می شود. بهانه سران ایران برای حفظ اسد آن است که با وجود دولت بعثی، می توان به گروه هایی چون حماس، جهاد و حزب الله کمک رساند تا در برابر اسرائیل از فلسطینی ها دفاع کنند.